یاران آخرالزمانی
سنگری از سنگرهای دفاع از اسلام ناب و انقلاب اسلامی و دست نوشته ها و خاطرات
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, توسط جواد علی گلی |

السلام علیک یا باقرالعلوم یا محمد ابن علی

شکافنده‌ علوم و دانش‌ها, پنجمین اختر فروزان آسمان امامت، هفتمین گوهر عرش عصمت، و تبیین کننده علوم اسلام, امام محمد باقر (علیه‌السلام) امامی هستند که همانند دیگر اجداد طاهرینش تمامی لحظات عمر با برکتشان در راه ارشاد و هدایت انسان‌ها سپری شد.

امامی که از زمینه‌سازی‌های پدر بزرگوارشان امام سجاد (علیه‌السلام) در راستای معرفی مکتب تشیع، و مبارزه با طاغوت‌ها و انحرافات، بهره‌برداری بسیار کردند و با تربیت شاگردان برجسته و تبیین فقه ناب اهل بیت (علیهم‌السلام) بزرگترین قدم را برای شناسایی تشیع و مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) برداشتند. ایشان تجسمی از ارزش‌های والای انسانی و کمالات اخلاقی بودند که لحظه لحظه‌ی زندگی هدف‌مندشان درس‌های بزرگ انسانی را الهام می بخشد.
در این نوشتار کوتاه ـ که بنا را بر مختصر نویسی گذارده‌ایم ـ گوشه‌ای از حیات پر ثمر آن حضرت (علیه‌السلام) و مناقب ایشان را به تحریر در‌آوردیم. هر چند این مهم از عهده ما خارج است ولی به اندازه‌ی توان و با توجه به کوتاهی مقال به بیان مختصری از مناقب انبوه امام (علیه‌السلام) می‌پردازیم.

ـ کودک دشت نینوا
امام پنجم محمد بن على بن الحسین (علیهم‌السلام) در روز اوّل ماه رجب ـ به نقلى در سوم ماه صفرـ سال ۵۷ هجرى قمرى در مدینه به دنیا آمد و جهان را با جمال دلبربایش جلوه‌اى دیگر بخشید.
کنیه‌ى حضرت، ابو جعفر و القاب مشهور حضرت،شاکر، هادی، امین، شبیه (زیرا شبیه پیامبر بودند) و مشهورترین آن باقرالعلوم (علیه‌السلام) مى‌باشد.
مادر بزرگوارشان ام عبد الله، فاطمه، دختر امام حسن مجتبى (علیه‌السلام) است. لذا امام باقر (علیه‌السلام) از مادر هم علوى هستند؛ یعنی از پدر حسینى و از مادر حسنی. از این رو ایشان اولین هاشمی هستند که از پدر و مادر علوی و فاطمی می‌باشند.
در جلالت و مقام مادرشان همین بس که امام صادق (علیه‌السلام) در مورد ایشان فرمودند: « در خاندان امام حسن (علیه‌السلام) زنى چون او نبود » .
امام باقر (علیه‌السلام) در مورد مادر خویش می‌فرمایند: « مادرم کنار دیواری نشسته بود که ناگاه دیوار شکاف خورد و صدای آن به گوش رسید. مادرم به دیوار اشاره کرد و فرمود:«لا و حق المصطفی با اذن الله لک فی السقوط؛ نه به حق مصطفی، خدا به تو اجازه فرود آمدن ندهد» و دیوار معلق ماند و فرو نریخت تا مادرم از آنجا گذشت، سپس پدرم امام زین العابدین (علیه‌السلام) از طرف او صد دینار صدقه دادند.

همچنین این بانوى مجلله در واقعه‌ى عاشورا به همراه زینب کبرى (علیها‌السلام) و دیگر زنان اهل بیت(علیهم‌السلام) حضور داشتند و طعم اسارت و مصیبت‌های عظیم حادثه عاشورا چشیده و تمام وقایع از کربلا تا شام را شاهد بودند و در وظیفه رساندن پیام عاشورا و قیام حسینى به گوش جهانیان نقش بسزایی داشتند.
حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نیز در هنگام حادثه عاشورا طفلى سه یا چهار ساله بودند و در کربلا حضور داشتند. درد و رنج عطش کودکان کربلا را چشیدند و از نزدیک تمامى, مصائب و فجایعى را که از طرف بنى امیه به خاندان ایشان وارد شد با چشمان کوچک اما الهی خویش دیدند. چنانچه از خود حضرت نقل شده است که فرمودند: هنگامى که جدّم حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت و آن چه در آن روز بر ما گذشت همه را به خاطر دارم.

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, توسط جواد علی گلی |
از ابن مسعود روایت شده که گفت : من در خدمت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نشسته بودم که آن جناب فرمود : همانا در قیامت پنجاه موقف است، هر موقفی هزار سال؛ موقف اول بیرون آمدن از قبر است که هزار سال با بدن برهنه و پای برهنه با حال گرسنگی و تشنگی در جایی نگهداری می‌شوند، پس هر که از قبر خود با ایمان به خدا و بهشت و دوزخ و بعثت و حساب و قیامت بیرون آید و به خدا و پیامبر اقرار کند، از تشنگی و گرسنگی نجات خواهد یافت.

به گزارش جهان به نقل  از فارس یکی از مواقع هولناک قیامت، ساعتی است که انسان از قبر خود بیرون می‌آید و این ساعت یکی از آن سه ساعتی است که سخت‌ترین ساعات و وحشتناک‌ترین آن‌ها برای فرزندان آدم است.
خبرگزاری فارس: چگونه از قبر بیرون می آییم؟

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

 

 
 
به گزارش شیعه آنلاین، رئیس مرکز تخصصی نماز با بیان اینکه امام زمان (عج) از طریق نائب اول خود برای منتظران خواندن دعای عصر غیبت را توصیه کردند، از ویژگی منتظر واقعی را راضی بودن به رسیدن وقت ظهور دانست.

حجت‌الاسلام محمد صادق کفیل رئیس مرکز تخصصی نماز و کارشناس مهدویت در گفت‌و‌گو با فارس با بیان اینکه دعای عصر غیبت امام عصر ارواحناه فداه در روز جمعه بسیار مورد تاکید است، ابراز داشت: «شیخ ابوعمرو» نائب اوّل امام عصر صلوات الله علیه این دعا را به «ابوعلى محمّد بن همّام» یاد داد، «سید بن طاوس» در «جمال الاسبوع» بعد از ذکر دعاهاى وارده بعد از نماز عصر جمعه و صلوات کبیره این دعا را ذکر کرده است، لذا یکی از دعاهایی است که که به خوبی وظایف منتظران را ترسیم می‌کند و به گونه‌ای بهترین عهد ما را با وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تعیین می‌کند، دعای عصر غیبت است.

فضیلت زیادخواندن دعای عصر غیبت در عصر جمعه / دعایی که برای منتظران بیان شد

وی با اشاره به اینکه دعای عصر غیبت توسط نائب اول نقل شده است و به طور طبیعی چون نواب از خودشان مطلبی را نقل نمی‌کردند، به تعبیر خود بزرگان، حضرت مهدی(عج) خود این دعا را نقل کرده‌اند و مرحوم «شیخ صدوق» رحمت‌الله علیه جزو دعاهای امام زمان (عج) نقل کرده است، همان طور که گفته شد، دعا را «سید بن طاووس» نقل می‌کند و می‌گوید اگر نتوانستید دعاهای عصر جمعه را بخوانید و تعقیبات عصر جمعه را انجام دهید، پس حذر کنید، از اینکه خواندن این دعا را ترک کنید.

حجت‌الاسلام کفیل با تاکید بر اینکه فضیلت بی‌نهایت خواندن دعای عصر غیبت در عصر جمعه، ابراز داشت: گام اول در دعا طلب معرفت است « اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ»، همانند آنچه که امام صادق علیه‌السلام فرمودند «گام اول طلب معرفت است»، لذا دعا آثار معرفت را بیان می‌کند «فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى»، یک نکته این است که اگر آدم معرفت به امام زمان (عج) نداشته باشد، گمراه از دین می‌شود، یعنی آدم دین‌دار باشد و نماز بخواند، اما اگر معرفت نداشته باشد، گمراه است.

عدم معرفت به امام مساوی با مرگ و زندگی جاهلی/کسب معرفت ثبات در قدم را هدیه می‌آورد

وی با اشاره به فرازی از دعای عصر غیبت «اَللّهُمَّ لا تُمِتْنى میتَةً جاهِلِیَّةً»، افزود: اگر انسان نسبت به امام زمان خود معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهل می‌میرد، تعبیر آیت‌الله جوادی این است که مرگ محصول زندگی است و کسی که مرگش در روایت مرگ جاهلی است، در نتیجه زندگی هم زندگی جاهلانه می‌شود.

این کارشناس مهدویت اثر بعدی معرفت را، ثبات در قدم و دین دانست و تصریح کرد:، عرصه بعدی این است که انسان مطیع امام می‌شود و قبلش نرم‌ برای دستور امام می‌شود و در امتحانات پیروزی شود، همه این موارد آثار معرفت است «اَللّهُمَّ فَثَبِّتْنى عَلى دینِکَ وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِکَ وَلَیِّنْ قَلْبى لِوَلِىِّ اَمْرِکَ»، در ادامه به آسیب‌شناسی مهدویت و انتظار می‌پردازد.

راضی بودن منتظر به رسیدن وقت ظهور/ چرایی در زمان ظهور جایی ندارد

وی با اشاره به اینکه یکی از آسیب‌های غیبت تعجیل است، ادامه داد: اینکه انسان به عجله بیفتد و بگوید امروز ظهور است و به دنبال کسانی برود که ادعاهای مهدویت می‌کنند «وَکَشْفِ سِتْرِهِ فَصَبِّرْنى عَلى ذلِکَ حَتّى لا اُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ» در دعا طلب صبر می‌کنیم، چرا که راهکارش صبر است، باید توجه داشت که در دوران غیبت بیان امام عصر(عج) این است که «وَلا اُنازِعَکَ فى تَدْبیرِکَ وَلا اَقُولَ لِمَ وَکَیْفَ وَما بالُ وَلِىِّ الاَمْرِ»؛ «خدایا به من صبری بده که دوست نداشته باشم به عجله انداختن آنچه تو تاخیر انداختی و نه به تأخیر افتادن آنچه تو تعجیل داری».

حجت‌الاسلام کفیل پرداختن به مباحث غیر ضروری را از دیگر آسیب‌های مهدویت دانست و بیان داشت: یکی دیگر از آسیب‌های مهدویت این است که آدم تعیین وقت برای ظهور کند، در دعا می‌گوییم فقط تو عالم وقت ظهوری «یَنْتَظِرُ وَاَنْتَ الْعالِمُ غَیْرُ الْمُعَلَّمِ بِالْوَقْتِ الَّذى فیهِ صَلاحُ اَمْرِ وَلِیِّکَ فِى الاِذْنِ لَهُ بِاِظْهارِ اَمْرِهِ»، وظیفه ما نیست که دنبال تعیین وقت برویم، یا اینکه بگوییم؛ خدایا زمین پر از ظلم و جور شده است، چرا امام زمان (عج) ظهور نمی‌کند «لایَظْهَرُ قَدِ امْتَلاَتِ الاَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَاُفَوِّضُ اُمُورى کُلَّها اِلَیْکَ».

نکند امام عصر(عج) در زندگی روزمره انسان مسلمان فراموش شود

وی با بیان اینکه در دعا به واگذار کردن امور به خدا تاکید شده است، افزود: یک نمونه دیگر دعا این است که دعا برای سلامتی حضرت کنیم، اینکه گاهی طولانی شدن غیبت سبب می‌شود که ما امام را فراموش کنیم و در انتظار، انتظارمان کمرنگ شود و ایمان ما به امام حاضر(عج) از بین برود « وَلا تَسْلُبْنَا الْیَقینَ لِطُولِ الاَمَدِ فى غَیْبَتِهِ وَانْقِطاعِ خَبَرِهِ عَنّا وَلا تُنْسِنا ذِکْرَهُ وَانْتِظارَهُ وَالاْیمانَ بِهِ وَقُوَّةَ الْیَقینِ فى ظُهُورِهِ وَالدُّعآءَ لَهُ وَالصَّلوةَ عَلَیْهِ حَتّى لا یُقَنِّطَنا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ قِیامِهِ »، در دعا می‌گوییم؛ خدایا یک جوری نشود، وقتی غیبت طولانی شد، این اتفاقات بر من بیفتد.

رئیس مرکز تخصصی نماز با ارائه راهکار در زمینه عدم از دست دادن ایمان در زمان غیبت با استناد به دعا، خاطرنشان کرد: دعا بیان می‌گوید که ما باید نسبت به امام (عج) یقین داشته باشیم، همان طور که به قیام پیغمبر(ص) یقین داشتیم «وَیَکُونَ یَقینُنا فى ذلِکَ کَیَقینِنا فى قِیامِ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَما جآءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَتَنْزیلِکَ»؛ یعنی چگونه الان یقین به وحی و تنزیل قرآن داریم، باید دوران غیبت سبب نشود که یقین ما کمتر شود، بنابراین از خداوند بخواهیم که قلب ما را تقویت کند، به حدی که بتوانیم در این مسیر گام برداریم « فَقَوِّ قُلُوبَنا عَلَى الاْیمانِ بِهِ حَتّى تَسْلُکَ بِنا عَلى یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدى».

ایمان، ثبات درونی، راضی بودن به زمان غیبت وظایف منتظران

وی با تشریح وظایف منتظران با توجه به متن دعای عصر غیبت، ادامه داد: یک وظیفه منتظر این است که ایمان به حضرت داشته باشد، دوم از امام عصر(عج) اطاعت کند، سوم ثبات درونی، چهارم راضی بودن به غیبت امامت و پنجم درخواستی که تا لحظه مرگ به امامت شک نداشته باشیم، همچنین عهد نشکستن، تکذیب نکردن از دیگر وظایف منتظران است «وَنَحْنُ عَلى ذلِکَ لا شآکّینَ وَلا ناکِثینَ وَلا مُرْتابینَ وَلا مُکَذِّبینَ»، محور بعدی دعا برای ظهور حضرت (عج) است و ترسیم سیمای حکومت ولی عصر (عج) می‌باشد.

حجت‌الاسلام کفیل با بیان اینکه در ترسیم سیمای حکومت مهدوی مرگ ظلم و نجات بندگان تحقق می‌یابد «وَاَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَاَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ»، اذعان داشت: «وَاسْتَنْقِذْ بِهِ عِبادَکَ الْمُؤْمِنینَ مِنَ الذُّلِّ وَانْعَشْ»، نجات دادن بندگان همان هدفی که در دعای اربعین در مورد امام زمان(عج) است،‌ در اینجا نیز آمده است، قتل کفر، ذلت جباران، هلاک شدن منافقین به گونه‌ای که هیچ اثری از آنها در دوران ظهور باقی نمی‌ماند و زمین از وجود آنها پاک می‌شود و دل بندگان خدا شاد می‌شود و آنچه از احکام تغییر پیدا کرده بود، امام عصر(عج) آن را اصلاح می‌کند؛ یعنی بدعت، انحراف و خرافه‌ایی در دین نیست «واقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ وَاقْصِمْ بِهِ رُؤُسَ الضَّلالةِ وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبّارینَ وَالْکافِرینَ وَاَبِرْ بِهِ الْمُنافِقینَ وَالنّاکِثینَ وَجَمیعَ الْمُخالِفینَ وَالْمُلْحِدینَ فى مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها حَتّى لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً وَلا تُبْقِىَ لَهُمْ آثاراً طَهِّرْ مِنْهُمْ»، یکی از زیبایی‌های حضرت(عج) این است که دین از خرافات خالی می‌شود و با عدل امام(عج) آتش کفر خاموش می‌شود.

دغدغه ظهور؛ مسئله‌ای که ضرورت آن کم احساس می‌شود!

وی محور بعدی فراز دعای عصر غیبت را ویژگی‌های ولی عصر ارواحناه فداه بیان کرد و افزود: امام (عج) بنده خدا، بنده برگزیده خدا و معصوم است، خالی از همه عیوب،مطلع بر غیب، پاک از پلیدی‌هاست «فَاِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذى اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَارْتَضَیْتَهُ لِنَصْرِ دینِکَ وَاصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَبَرَّاْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَاَطْلَعْتَهُ عَلَى الْغُیُوبِ وَاَنْعَمْتَ عَلَیْهِ وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَنَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ»

این کارشناس ادعیه مهدوی در خصوص ترسیم جامعه منتظر، اظهار داشت: یک ویژگی منتظر فهم دوران غیبت است، «اللّهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَغَیْبَةَ اِمامِنا وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا وَوُقُوعَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الاَعْدآءِ عَلَیْنا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا»، زمان غیبت بر منتظر سخت است، چرا که فتنه‌ها زیاد، فشار دشمن بالاست، تعداد دشمن زیاد و یاران کم است، ویژگی دوم منتظر فهم دوران حکومت است، ویژگی‌ سوم جامعه منتظر درخواست جدی از خداست که دغدغه ظهور پیدا کند، برای اینکه اکنون نمی‌دانیم با ظهور حضرت مهدی(عج) چه اتفاقی خواهد افتاد، پس سیمای محبتی امام را باید درک کنیم.

کسانی که نماز را سبک می‌شمارند ممکن است که در صف دشمنان امام(عج) قرار گیرند

وی با اشاره به فراز دعای عصر غیبت درباره ویژگی حکومت ولی عصر(عج)، ادامه داد: هلاکت دشمنان امام، اینکه هر پرچمی که بر غیر از اسلام باشد، از بین می‌برد، هر سلاحی که به غیر از دین باشد، از کار می‌افتد، هر لشکری که علیه امام باشد، نابود، خوار و ذلیل می‌شود، جریان دشمن کاملاً تاریک می‌شود، قرآن زنده می‌شود، قلب‌های مرده حیات پیدا می‌کنند، مؤمنین شاد، حق ظاهر، عدل آشکار می‌شود و تقیه از بین می‌رود «وَقَتْلِ اَعْدآئِکَ فى بِلادِکَ حَتّى لا تَدَعَ لِلْجَوْرِ یا رَبِّ دِعامَةً اِلاّ قَصَمْتَها وَلا بَقِیَّةً اِلاّ اَفْنَیْتَها وَلا قُوَّةً اِلاّ اَوْهَنْتَها وَلا رُکْناً اِلاّ هَدَمْتَهُ وَلا حَدّاً اِلاّ فَلَلْتَهُ وَلا سِلاحاً اِلاّ اَکْلَلْتَهُ وَلا رایَةً اِلاّ نَکَّسْتَها وَلا شُجاعاً اِلاّ قَتَلْتَهُ وَلا جَیْشاً اِلاّ خَذَلْتَهُ وَارْمِهِمْ یا رَبِّ بِحَجَرِکَ الدّامِغِ وَاضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ وَبَاْسِکَ الَّذى لا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ وَعَذِّبْ اَعْدآئَکَ وَاَعْدآءَ وَلِیِّکَ وَاَعْدآءَ رَسُولِکَ».

حجت‌الاسلام کفیل در خصوص دیگر ویژگی‌ منتظران، بیان کرد: اینکه منتظر جز دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام و مخالفان آنها، همچنین اهل غیض بر آل پیامبر(ص) نباشد و تسلیم احکام دین باشد، گام بعدی دشمن‌شناسی است، دلیل دشمنی با حضرت (عج) در زمان ظهور خیلی جالب در دعا آمده است و صنایع کردن نماز است، لذا باید توجه داشت کسی که نسبت به نماز بی‌توجه است، امکان دارد در مقابل امام زمان (عج) بایستد؛ یعنی کسانی که امروز نماز را جدی نمی‌گیرند، بترسند از این که در سپاه دشمن امام باشند، «فَاِنَّهُمْ اَضاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ وَاَضَلُّوا عِبادَکَ وَاَخْرَبُوا بِلادَکَ»، تبعیت از شهوات و آنهایی که در گمراهی بندگان قدم برمی‌دارند و آنهایی که دیار مسلمین را خراب می‌کنند، دشمنان حضرت(عج) هستند.

 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |
دوشنبه هجدهم ذي‌الحجّة سال دهم هجري قمري، 27 اسفند سال دهم هجري شمسي، هجدهم مارس سال 632 ميلادي

نزديك ظهر روز دوشنبه، به مجرّد ورود كاروان بزرگ پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به منطقة “غديرخم”، آن حضرت مسير حركت خود را به طرف راست جادّه و به سمت غدير تغيير مي‌دهند
نزديك ظهر روز دوشنبه، به مجرّد ورود كاروان بزرگ پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به منطقة “غديرخم”، آن حضرت مسير حركت خود را به طرف راست جادّه و به سمت غدير تغيير مي‌دهند و مي‌فرمايند:

«هان اي مردم! دعوت خدا را اجابت كنيد. من پيام آور خدايم.»

اين يعني كه هنگام ابلاغ پيام مهمّي فرا رسيده است. لذا فرمان مي‌رسد تا منادي ندا كند: “همه بايستند! آن‌ها كه پيش رفته‌اند بازگردند وآنان كه پشت سرند ، خود را سريعتر برسانند... آهسته آهسته همة جمعيّت در محلّ از پيش تعيين شده جمع مي‌گردند. همچنين از حاضران خواسته مي‌شود تا كسي زير درختان كهن سالي كه در آن جا هست نرود و آن مكان براي برپايي جايگاه سخنراني خالي بماند.

پس از اين دستور، همة مركب‌ها متوقف و مردمان پياده مي‌شوند. آنگاه براي توقف سه روزه خيمه مي‌زنند. شدّت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين به حدّي است كه مردم و حتّي خود آن حضرت گوشه‌اي از لباس خود را بر سر انداخته و گوشه‌اي از آن را زير پاي خود قرار داده‌اند.
یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 13 آبان 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد

چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
قطار عمر که در انتظار مي گذرد

به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد
خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد

کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم
دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد

همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات
شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد

شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار مي گذرد

 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ جمعه 13 آبان 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

 

شهادت امام باقر ( ع )
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين ( ع ) زندگی کرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت ، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامی  ، تعليم شاگردان ، رهبری  اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در ميان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحيح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خليفه راستين خدا و رسول ( ص ) در زمين است ، پرداخت و لحظه ای  از اين وظيفه غفلت نفرمود . سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114هجری در سن 57سالگی در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پيکر مقدسش را در قبرستان بقيع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند .

زنان و فرزندان
فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشته اند : ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق ( ع ) و عبدالله که مادرشان ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر بود . ابراهيم و عبيدالله که از ام حکيم بودند و هر دو در زمان حيات پدر بزرگوارشان وفات کردند . علی و زينب و ام سلمه که از ام ولد بودند .

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ شنبه 7 آبان 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

تاريخ ازدواج
  در تاريخ ازدواج علي (ع) و حضرت زهرا (س) اختلاف است و كسي كه قديمي‌ترين تاريخ را نقل كرده، يعقوبي مي‌باشد كه نوشته است: رسول‌الله دو ماه پس از ورود به مدينه حضرت زهرا (س) را به تزويج حضرت علي (ع) در آورد؛ اين در حالي بود كه گروهي از مهاجرين وي را از رسول‌الله (ص) خواستگاري كرده بودند و هنگامي كه رسول خدا (ص) وي را به حضرت علي (ع) تزويج كرد، گِله كردند و آن حضرت فرمود:
 
«من فاطمه را به علي تزويج نكردم، بلكه خدا او را به علي تزويج كرد»[1]
 
  كليني در روضه كافي با سندي از سعيد بن مسيّب نقل مي‌كند كه در مورد هجرت گفت: به علي بن حسين (ع) گفتم: چه وقت رسول الله (ص) حضرت فاطمه (س) را به حضرت علي (ع) تزويج كرد؟ فرمود: يك سال پس از هجرت به مدينه و در آن هنگام فاطمه نُه ساله بود.[2] اين قول با آنچه كه طبري از واقدي با استناد به امام باقر (ع) روايت مي‌كند، سازگارتر است. آن حضرت فرمود:
 
«علي بن ابيطالب (ع) در چند شب باقيمانده از ماه صفر تا شروع سال دوّم هجري حضرت با فاطمه (س) ازدواج كرد»[3]
 
  در جاي ديگري با همين سند گفتار خويش را تكميل مي‌كند و مي‌نويسد: در ماه ذي الحجه و در آغاز بيست و دومين ماه هجرت، حضرت علي (ع) بر فاطمه (س) وارد شد.[4] ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين همین مطلب طبري را نوشته و در ادامه دارد كه: ... و بعد از بازگشت از غزوه بدر علي (ع) بر فاطمه (س) وارد شد.[5]
  بنابراين آنچه را كه در مورد تاريخ ازدواج است سخن طبري است كه مي‌گويد: چند شب باقيمانده از ماه صفر، و در مورد مصباح المجتهد آمده است كه: در اول ذي الحجه سال دوم هجري رسول الله (ص) حضرت فاطمه (س) را به خانۀ اميرالمؤمنين فرستاد.[6] بنابراين فاصلۀ زمان عقد تا عروسي تقريباً ده ماه بوده است. و شايد عجله پيامبر اكرم (ص) در اجراي صيغه عقد، براي اين بوده است كه جواب روشني به خواستگارها داده باشد و عجله نكردن در بر پايي مراسم عروسي براي اين بوده است كه فاطمه (س) به ظاهر به رشد و نموّ بيشتري از لحاظ جسم و قوا به حدّ زنان برسد.[7]
 
خواستگاري
  طبرسي در اعلام الوري از علي بن ابراهيم قمي نقل مي‌كند كه: وقتي رسول الله (ص) منزل‌هاي خود را در مدينه بنا مي‌كرد، فاطمه (س) نزد او به سر مي‌برد. در اين هنگام ابوبكر از او خواستگاري كرد و آن حضرت در جواب فرمود:
 
«منتظر امر خدای عزوجل هستم»
 
  سپس عُمر به خواستگاري آمد كه همين جواب را به او داد. آن گاه به حضرت علي (ع) گفتند: چرا فاطمه (س) خواستگاري نمي‌كني؟ حضرت فرمود:
 
«به خدا قسم كه چيزي ندارم»
 
   به ايشان گفته شد: رسول الله (ص) از تو چيزي نمي‌خواهد. پس حضرت علي (ع) نزد رسول خدا (ص) آمد، ولي شرمش آمد كه در خواست خود را مطرح كند و بازگشت. سپس در روز دوم نيز آمد ولي باز شرمش شد و بازگشت. آنگاه در روز سوم آمد كه رسول خدا (ص) از او (ع) پرسيد:
 
«اي علي، آيا خواسته‌اي داري؟»
 
  عرض کرد:
 
«بله يا رسول الله (ص)»
  
فرمود:
«شايد كه براي خواستگاري آمده‌اي؟»
 
  عرض کرد:
«بله، يا رسول الله»
 
 فرمود:
«آيا چيزي نزد خود داري؟»
 
  علي (ع) عرض کرد:
 
«اي رسول الله (ص)، چيزي جز زره‌ام ندارم»
 
  پس رسول خدا (ص) فاطمه را به دوازده و نيم اوقيۀ طلا به وي تزويج كرده و زره‌اش را به وي باز گردانيد.[8]
 
خطبه عقد
  حلبي در مناقب آل ابي طالب[9] مي‌نويسد: نبي اكرم (ص) در هنگام تزويج فاطمه (س) به علي (ع)، خطبه‌اي ايراد كرد كه آن را امام رضا (ع) و يحيي بن مَعين در امالي‌اش و ابن بُطّة در الانابه به صورت بي سند از انس بن مالك نقل كرده‌اند كه آن حضرت (ص) فرمود:
 
«الحمدلله المحمود بقدرته، المطاع في سلطانه، المرغوب اليه فيما عنده، الموهوب من عذابه، النافذ امره في سمائه وارضه، خلق الخلق بقدرته وميّزهم باحكامه واعزّهم بدينه واكرمهم بنبيّه محمّد.
انّ الله جعل المصاهرة نسباً لاحقاً وامراً مفترضاً وَشَبحَ بهاالارحام والزمها الانام. قال تعالي «هو الذي خلق من الماءِ بشراً فجعله نسباً وصهراً»[10] ثم اِن الله تعالي امرني ازوّج فاطمه من علي، وقد زوّجتها اياه علي اربعمئة مثقال فضه (كذا) اِنْ رضيتَ يا علي.» فقال علي (ع) رضيتُ يا رسول الله»
 
شب ازدواج
  خوارزمي در المناقب مي‌نويسد: رسول خدا (ص) رو به زنان كرد و گفت:
 
«همانا دخترم را به پسر عمويم تزويج كردم و شما مقام و منزلت دخترم را نزد من مي‌دانيد و حال او را به علي (ع) سپرده‌ام. پس براي او بهتر از دختران خويش اقدام كنيد»
 
  زنان در اتاق فاطمه (س) فرشي از ليف و يك بالش و پرده‌اي خيبري و يك تشت لباس شويي گذاشتند و ام ايمن هم دربان شد. آنها برخواستند و بر حضرت زهرا زيورهايي آويختند و خوشبويش نمودند و رسول الله (ص)
بلال را فرا خواند و به او فرمود:
 
«حال كه ازدواج دخترم، با پسرعمويم است، دوست دارم كه از سنت‌هاي امت من اين باشد كه در ازدواج ولِيمه (خوراك) بدهند. پس برو و يك گوسفند و پنج مُدّ جو تهيه كُن تا مهاجران و انصار را دعوت كنم»
 
  بلال آنها را آماده كرد و نزد رسول الله (ص) آورد و آن حضرت آن را جلوي خود گذارد. سپس فرمود:
 
«اي بلال مردم را دعوت كن كه دسته دسته به مسجد بيايند»
 
   مردم گروه گروه به مسجد آمدند و پس از غذا خوردن مي‌رفتند تا همگي اطعام شدند و مقداري غذا باقي ماند. رسول الله (ص) مقداري از غذاي باقي مانده را متبرّك كرد و به بلال فرمود:
 
«اينها را نزد زنان ببر و بگو: اين غذا را بخوريد و كساني كه با شما هستند را با آن اطعام كنيد»
 
   سپس رسول خدا (ص) به همراه علي (ع) به خانه‌اش آمد و فاطمه را صدا زد. هنگامي كه فاطمه (س) جلو آمد، همسرش را ديد كه با رسول الله (ص) است. رسول‌ الله (ص) به وي فرمود:
 
«نزديك بيا»
 
  فاطمه (س) به پدر نزدیک شد. رسول الله دست او را و دست علي (ع) را گرفت و هنگامی که خواست دست فاطمه را در دست علی (ع) قرار دهد، دل فاطمه گرفت و اشك چشمانش جاري شد... پس آن حضرت سر خود را بالا گرفت و فرمود:
 
«چه چيز باعث گريه تو شده است؟ به خدا قسم كه من در حق تو كوتاهي نكرده‌ام و قدر تو را گرامي داشته و تو را به تزويج بهترين فردِ خاندانم در آورده‌ام و به خدا سوگند كه تو را به تزويج كسي در آورده‌ام كه سيّد و آقاي دنيا و آخرت و از صالحان مي‌باشد»
 
   پس فاطمه (س) آرام گرفت و دستش را در دست نبي اكرم (ص) قرار داد و آن حضرت (ص) دست او را در دست علي (ع) قرار داد و فرمود:
 
«به سوي خانه خودتان برويد. خداوند اين ازدواج را بر شما مبارك گرداند و كارهايتان را اصلاح كند.[11] شما همچنان باشيد تا دوباره برگردم»
 
سپس نبی اکرم مراجعت کرد و در زد. ام ايمن گفت: كيست؟ فرمود:
 
«من رسول الله (ص) هستم»
 
  ام ايمن در حالي كه مي‌گفت: پدر و مادرم فدايت باد، در را باز كرد. رسول‌ الله (ص) از او سؤال كرد:
 
«آيا برادرم اينجاست اي اُمّ ايمن؟»
 
  جواب داد: برادرت كيست؟ فرمود:
 
«علي بن ابيطالب»
 
 عرض کرد: اي رسول خدا (ص) آيا او برادر تو است در حالي كه دامادت مي‌باشد؟ فرمود:
 
«بله»
 
  آنگاه ام ايمن گفت: ما حلال و حرام را از تو ياد مي‌گيريم. آن گاه نبي اكرم (ص) داخل شد و وقتي كه زنان از پشت پرده او را ديدند از جاي خود برخاستند و به سرعت خارج شدند و وقتي كه (اسماء بنت عميس) او را ديد، آماده رفتن شد كه رسول خدا (ص) فرمود:
 
         «تو در اينجا چه كاري انجام مي‌دهي؟»
 
  گفت: من از دخترت محافظت مي‌كنم. دختران جوان در شب ازدواج به همراهي احتياج دارند تا اگر حاجتي داشتند، برايشان انجام دهد. رسول خدا (ص) به او فرمود:
 
«از خدا مي‌خواهم كه در همه حال نگهدار تو باشد و تو را از شرّ شيطان در امان نگه دارد. برايم ظرف آبي بياور»
 
  اسماء برخاست و ظرفي را از آب پُر كرد و آن را آورد. نبي اكرم (ص) صورت و پاهايش را با آن شُست و مقداري از آن را مضمضه كرد. سپس فاطمه را فرا خواند. فاطمه در حالي كه لباس بزرگ و نقابي بر چهره داشت نزد او آمد. آن حضرت مشتي از آب برداشت و آن را بر سرش پاشيد و كف ديگري برداشت و بر دستهايش پاشيد و آن گاه مقداري هم به گردن و بدنش پاشيد. سپس فرمود:
 
«خدايا فاطمه از من و من از فاطمه هستم. پس همان طوري كه پليدي را از من دور كردي و مرا تطهير نمودي، او را هم تطهير كُن»
 
  پس از آن به او فرمود كه از آن آب بخورد و رويش را با آن بشويد و با آن مضمضه و استنشاق كند. سپس ظرف ديگري از آب طلب كرد و علي (ع) را فرا خواند و همين عمل را انجام داد و براي او به همين صورت دعا كرد و آن گاه فرمود:
 
«خداوند دلهايتان را به هم نزديك و مهربان كند و نسل شما را مبارك گرداند و كارهاي شما را اصلاح كند»[12]
 
 
 
 


[1] . تاريخ يعقوبي، چاپ بيروت، دارصادر، بي تا، ج 2، ص 41.
[2] . روضه كافي، ص 180.
[3] . تاريخ طبري، ابو جعفر محمد بن جرير طبري، تحقيق مجد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث، ط الثانيه 1387/1967.
ج 2، ص 410.
[4] . همان، ص 485.
[5] . مقاتل الطالبين، ابوالفرج علي بن الحسين الاصفهاني، تحقيق سيد احمد صقر، بيروت، دارالمعرفه، بي تا، ص 30، و اضافه كرده است كه فاطمه زهرا (س) در آن هنگام هجده ساله بوده است.
[6] . بحارالانوار، علامه مجلسي، مؤسسة الوفاء بيروت، لبنان، 1404 هـ، ق ،ج 43، ص 92.
[7] . يوسفي غروي، محمد هادي؛ تاريخ تحقيقي اسلام، ج 2، ص 250.
[8] . اعلام الوري، ج 1، ص 161 و اين قسمت آخر خبر در تفسير قمي نيامده است و معناي خبر اين است كه مهر بر ذمّۀ آن حضرت گذاشته شده بود كه مي‌بايست بعداً بپردازد. (تاريخ تحقيقي اسلام، محمد هادي يوسفي غروي، ج 2، ص 251).
[9] . يوسفي غروي، محمد هادي؛ تاريخ تحقيق اسلام (موسوعة التاريخ الاسلام)، مترجم حسين علي عربي، قم، انتشارات مؤسسه امام خميني، پاييز 1383 ، ج 2، ص 251، به نقل از مناقب آل ابيطالب، ج 3، ص 35.
[10] . فرقان، آيه 5
[11] . يوسفي غروي، محمد هادي؛ موسوعة التاريخ الاسلام، مجمع الفكر الاسلامي، ج 2، ص 214.
[12] . همان، ص 215.


 

 

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This
نوشته شده در تاريخ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

شهادت امام جواد الائمه ( صلوات الله و سلامه علیه )را به حضور حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مقام معظم رهبری( مد ظله العالی) و همه مسلمین بخصوص شیعیان تسلیت عرض می نمائیم 

معجزات و كرامات

 

 

معجزه و كرامات به اذن خداوند سبحان از  نشانه هاي ائمه معصومين (ع) است .
نمود معجزات و كرامات ائمهاطهار(ع) از آغاز دوره امامتامام جواد(ع) به بعد در زندگي و سيره معصومين (ع) از جايگاه ويژه اي برخورداراست؛چرا كه محدوديت شديد ائمهدر اين دوره از سوي مخالفين و ظهور فرقه ها و نحله هاي گوناگون موجب گشت تا امامجواد (ع) و ائمه پس از او براي اثبات حقانيت و امامت خويش بيش از ائمه قبل، ازقدرتي كه خداوند سبحان در اين خصوص به آنها عطا كرده بود استفادهكنند.
شفاي چشم
محمد بن ميمون مي گويد : به همراه امام رضا(ع) در مكه بودم. به حضرت عرض كردم مي خواهم به مدينه بروم، نامه اي براي ابي جعفر بنگار تا با خودم ببرم .امام رضا(ع) تبسمي كرد و نامه اي نوشت . به مدينه رفتم در حاليكه چشمهايم به دردي مبتلا بود . به درب خانه امام جواد (ع) رفتم، نامه را تحويل دادم . موفق غلام امام ، گفت : سر نامه را بگشا و در پيش روي امام قرار ده . اين كار را كردم، آنگاه حضرت جواد (ع) فرمود : اي محمد وضعيت چشمت چگونه است ؟ عرض كردم يا بن رسول الله ، همانگونه كه مشاهده مي فرماييد بيمار است و نورش رفته است .
حضرت جواد (ع) دستش را دراز كرد ، بر چشمم كشيد ، بيناييم چون سالمترين زمانش گشت . دستها و پاهاي حضرت را بوسيدم و در حالي بازگشتم كه بينايي ام را بازيافته بودم و اين در زماني بود كه سن حضرت كمتر از سه سال بود.
مسندالامام الجواد (ع) ،ص117 � الخرائج والجرائح ،ج1،ص 372  - موسوعة الامام الجواد(ع) ،ج1، ص235  - اثبات الهداه ، ج3 ،338  - بحارالانوار ، ج 50  ،ص 46 - مدينة المعاجز ،ج 7 ، ص372 � كشف الغمة ،ج2، ص365 � حلية الابرار،ج4، ص540
 
آزادي از زندان
اباصلت مي گويد : پس از دفن حضرت رضا(ع) ، به دستور ماُمون يك سال زنداني شدم. پس از يك سال از تنگي زندان و شب نخوابي به ستوه آمدم ، دعا كردم و براي رهايي از زندان محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به بركت آل محمد (ص)در كار من گشايشي انجام دهد .
هنوز دعايم به آخر نرسيده بود كه حضرت ابي جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم ، وارد زندان شد و فرمود: اي اباصلت از تنگناي زندان بي تاب شده اي .عرض كردم به خدا سوگند سخت بي تابم .
فرمود: برخيز ، دستي به زنجيرها زد و غل و زنجيرها از دست و پاي من بر زمين افتاد. سپس دست مرا گرفت  و از كنار نگهبانان زندان عبور داد .نگهبانان در حالي كه مرا نظاره مي كردند  ، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم . سپس حضرت فرمود : برو در امان خدا كه هرگز نه دست مامون به تو مي رسد و نه دست تو به مامون.
اباصلت مي گويد : همانگونه كه حضرت فرمود تا حال مامون را نديده ام.  عيون اخبار الرضا (ع) ،ج 2، ص678
یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

SHIA-NEWS.COM  شیعه نیوز :
 

حاج سید احمد رشتی می فرماید: « در سال 1280، به قصد حج بیت الله الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفرعلی تاجر تبریزی منزل کردم؛ اما چون قافله ای نبود، متحیر ماندم تا آن که حاج جبار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت.

 

من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اول رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفرعلی به من ملحق شدند: یکی حاج ملا باقر تبریزی، دیگری حاج سید حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت می کرد که به اتفاق روانه شدیم. به ارزنة الروم ( شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه ) رسیدیم و از آن جا عازم طرابوزن شدیم.

 

در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبار جلودار آمد و گفت: منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به همراه قافله باشید. این مطلب را به خاطر آن می گفت که ما در سایر منازل، غالباً با فاصله ای پشت سر قافله راه می رفتیم. لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم. حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن گرفت به طوری که هر کدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ اما من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آن جا تنها ماندم.

 

از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن یا دزدی پیدا شود و مرا به خاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمل و تفکر، با خود گفتم: تا صبح همین جا می مانم بعد به منزل قبلی برگشته، چند محافظ همراه خود می آورم و به قافله ملحق می شوم.

 

در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده می شد. او بر درختها می زد که برف آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود: تو کیستی؟
عرض کردم: رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کرده ام.
فرمود: نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی.
مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود: نرفتی؟
گفتم: والله، راه را بلد نیستم.
فرمود: جامعه ( زیارت جامعه کبیره – مفاتیح الجنان ) بخوان تا راه را پیدا کنی.
من جامعه را از حفظ نداشتم و الان هم از حفظ نیستم با آن مکرر به زیارت عتبات مشرف شده ام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از حفظ خواندم.

 

باز آن شخص آمد و فرمود: نرفتی؟ بی اختیار گریه ام گرفت و گفتم: همین جا هستم چون راه را بلد نیستم. فرمود عاشورا بخوان. من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الان هم حفظ نیستم در عین حال برخواستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن و سلام ها و دعای علقمه را خواندم.

 

دیدم باز آمد و فرمود: نرفتی؟
گفتم: نه، تا صبح همین جا هستم. فرمود: الان تو را به قافله می رسانم. ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: پشت سر من بر الاغم سوار شو.
سوار شدم و اسب خود را کشیدم اما حیوان حرکت نکرد.
فرمود: دهنه اسب را به من بده.
ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد و اسب کاملاً آرام می آمد و ایشان را اطاعت می نمود بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود:
شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله.
باز فرمود: شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.
بعد فرمود: شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.

 

در زمان طی مسافت، مسیری دایره ای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود: اینها رفقای شما هستند.
دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند.
از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت رفقا برگرداند. من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت می کرد در حالی که این طرفها زبانی جز ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید.
به خاطر همین فکرها پشت سرم را نگاه کردم؛
اما کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم. »

یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

نوشته شده در تاريخ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

به مقتضاى روايات عديده‏اى که از امامان بزرگوار راجع به فضايل و مناقب حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه ‏عليها و ثواب زيارت آن مخدّره معظّمه رسيده است، طبعاً ولىّ‏ عصر، امام زمان ارواحنافداه نيز براى آن بانوى بهشتى احترام و تعظيم فراوان قائلند  

 


صدای شیعه:

به مقتضاى روايات عديده‏اى که از امامان بزرگوار راجع به فضايل و مناقب حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه ‏عليها و ثواب زيارت آن مخدّره معظّمه رسيده است، طبعاً ولىّ‏ عصر، امام زمان ارواحنافداه نيز براى آن بانوى بهشتى احترام و تعظيم فراوان قائلند و از روى همين قراين و شواهد مى ‏توان گفت که آن ولى ‏اعظم خدا نيز به زيارت عمّه بزرگوار خود، حضرت فاطمه معصومه سلام‏ اللَّه ‏عليها اهتمام دارند و مرقد مطهّر وى مورد توجّه، عنايت و الطاف امام زمان عليه‏السّلام مى‏باشد.

و به همين مناسبت زائران بقعه منوّره از زن و مرد نيز مورد لطف خاصّ امام زمان عليه‏السّلام مى‏باشند، زيرا آن حضرت مى‏بينند که دلدادگان آل محمّد و شيعيان اهلبيت عليهم‏السّلام سر بر آستان عمّه گرانقدرشان ساييده و عتبه مبارکه و ضريح مقدّس او را مى ‏بوسند.

اينها مطالبى بود که با ملاحظه اخبار و روايات مربوط به زيارت بى‏بى دو عالم ذکر کرديم. علاوه که بعضى از مکاشفات و رؤياهاى صادقه نيز که براى اهل‏دل و صاحبان‏ نفوس‏ زکيّه واقع شده، حکايت از همين معنا مى‏کند.

مرحوم آيت ‏اللَّه حاج آقا مرتضى حايرى رضوان‏اللَّه‏عليه، فرزند برومند مؤسّس حوزه‏علميه‏قم مرحوم آيت‏اللَّه‏العظمى حاج شيخ عبدالکريم حائرى قدس‏ سرّه‏ الشريف در يادداشتهاى خود نوشته ‏اند: من اين جريان را که اهل علم و تحقيق و دقّت در امور، زيارت حضرت معصومه سلام ‏اللَّه‏ عليها را در قسمت بالاسر حرم حضرت فاطمه‏ معصومه سلام ‏اللَّه‏ عليها انجام مى ‏دادند، نمى ‏پسنديدم براى اينکه:

اولاً سلام به حسب اعتبار عرفى بايد به طرف آن موجود محترم باشد نه بالاى سر او و رو به قبله، که جسم مطهّر در طرف چپ واقع مى‏شود. و تا آنجا که مى‏دانم در هيچ‏يک از سلام‏ها به اين شکل نرسيده است.

و ثانياً در خصوص ضريح آن حضرت که قبر مطهّر انحراف دارد، صورت مطهّر نوعاً در پشت سر واقع مى‏شود.

شبى خواب ديدم که سه‏نفر مردمان بيابانى و بيابان‏گشته که يکى از آن سه بزرگوار - در عالم خواب معلوم بود که امام‏عصر عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه‏الشّريف بود، در پشت سر حضرت، رو به قبله در طرف سر مبارک ايستاده‏اند و به حسب ظاهر زيارت مى‏کنند، يعنى معلوم بود که براى زيارت ايستاده‏اند، ولى من کلمات آنها را نمى‏شنيدم.

بعداً من به روايت سعد، که دليل بر زيارت آن وجود مبارک است مراجعه کردم. ديدم "عندالرأس ‏مستقبل‏ القبلة" دارد؛ يعنى نزد سر و جانب سر، روبه‏قبله و "فوق الرأس" ندارد که معنى آن "بالاى سر" باشد. ونزد سر، روبه قبله، باتوجه به عرفيّت سلام که بايد رو به جانب جسد مطهّر باشد منطبق بر همان موضع مى‏باشد که در عالم خواب امام عليه‏السّلام و دو نفر از ياران آن بزرگوار ايستاده بودند.

منبع کتاب بانوی ملکوت

تالیف آیت الله کریمی جهرمی
 
یاران آخرالزمانی
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.